Instagram telegram Eitaa

ابزارهای نفوذ سبک زندگی غربی

ابزارهای نفوذ سبک زندگی غربی

در واقع سیر موفقیت های غرب در تحمیل موضوعات سبک زندگی خود به جهان را باید از قرن نوزدهم تا کنون مورد بررسی قرار داد و دوباره سوال اصلی این جزوه را پرسید که :
چگونه تمدن اسلامی با وجود موفقیت های درخشانی که در تمدنسازی تا قرن هشت قمری و دوازدهم میلادی داشته است؛رفته، رفته قدرت خود را از دست داد و تمدن غرب توانست نماد پیروزی خود را که همان سبک زندگی است در جامعه بشری مسلمانان غالب نماید ؟

در جواب به این سئوال باید گفت: عامل موفقیت آنها تزریق فکر جامعه مدنی به نام مدرنیزاسیون در کشورهای اسلامی بود چرا که هر محتوایی را که میخواستند به نام مدرنیزاسیون و کلمه مدرن شدن به جامعه اسلامی تحمیل میکردند و هرکسی که در مقابل این محتوای ضد دینی و انسانی مقاومت میکرد به نام جهان سومی، عقب افتاده، بیکلاس و غیره مورد تحقیر قرار میدادند.

اما در همین جا سوال کلیدی دیگری مطرح میشود و آن اینکه آنها با چه ابزاری توانستند جامعه مدنی ، مدرنیته و سبک زندگی غربی را به جامعه جهانی تحمیل نمایند؟
غربی ها به این نتیجه رسیدند برای آن که مدرنیته را بصورت نهادینه وارد جوامع دیگر کنند، باید از سه حوزه وارد شوند:

ابزارهای نفوذ سبک زندگی غربی

حوزه فکر: روشنفکری

حوزه فکر روشنفکری

باید دانست که روشنفکری در برنامه هدفمند غربی به دو دسته تقسیم میشود:
روشنفکری دینی تمدن غرب بعد از حدود ۹۰۰ سال ارتباط با جهان اسلام، شناخت کافی از سبک زندگی اسلامی و آموزه های آن پیدا کرده بود لذا به خوبی میدانست که تمدن اسلامی یک فرهنگ محکم مبتنی بر عقاید روشن و عقلی دارد و اگر بخواهد طرح مورد نظر خود، که همان تزریق فکر غیر دینی غربی بود، را به جامعه اسلامی تزریق کند

به نتیجه مورد نظر نمی رسد چرا که طرح او تعارض جدی با مدینه النبی که مورد اتفاق همه علمای اسلام بود، داشت. در صورتی که برنامه های آنان سبب اعتراض علمای اسلام میشد قطعاً شکست میخورد.

پس آنها اول باید این سد محکم اعتقادی را میشکستند تا بتوانند باقی برنامه های خود را عملی کنند لذا در یک قرن و در یک فاصله سی ساله میبینیم که در سه نقطه از جهان اسلام، جریان غرب و به خصوص ابر قدرت آن زمان یعنی انگلیس اقدام به ایجاد فرقه های منحرف وهابیت در حجاز، بهاییت در ایران و قادریان در هند میکند. اکنون به بررسی آنها میپردازیم:
این مذاهب سه ویژگی اصلی داشتند که نشان دهنده دستهای پشت پرده استعمارگران و موید نظر ما است. این ویژگی ها عبارتند از: غیرمنطقی کردن توحید.

توحید زیربناییترین اصل اسلام است و تفاوت اسلام با سایر ادیان در همین اصل است. یعنی توحید اسلام طاهر و پاک از هرگونه ایراد فلسفی، عقلی و نقلی است.این مذاهب وظیفه پیدا کردند که این ویژگی مهم اسلامی را زیر سوال ببرند و خداوند را به صورت غیر منطقی، خرافات گونه و جسمانی معرفی کنند، تا ضمن اینکه مهمترین برگ برنده و عامل وحدت جهان اسلام را از آن بگیرند، زمینه ظهور روشنفکران غیردینی در اعتراض به دین خرافاتی را فراهم نمایند.

زمینه بهاییت

محمدعلی باب اول اعلام کرد که من یک باب الله هستم، سپس اعلام کرد که من مهدی هستم به دنبال آن ادعای نبوت
کرد و خود را پیامبر خواند و بعد از آن ادعا کرد که من خدا هستم.
و یا حسینعلی بها که بعد از محمدعلی باب بر سرکار آمد میگوید : هیچ خدایی بجز من نیست، من خدا هستم و من خالق
همه چیز هستم.

زمینه وهابیت

ابن تیمیه به عنوان تئورسین وهابیت مینویسد: اول هوا است، بعد ابر است، بعد آسمان است، بعد عرش خداست، بعد خداست

و یا در جایی دیگر مینویسد: نه در کتاب خدا و نه در سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نه در اقوال امت خداست.اسلامی و ائمه اهل سنت، نداریم که خداوند جسم نباشد.

یا محمد بن عبد الوهاب موسس فرقه وهابیت میگوید: خدا چهار وجب از کرسیاش بزرگتر است

جالب آنکه چه وهابیت و چه بهاییت برای اثبات عقیده خود به آیه الرحمان علی العرش استوی خداوند بر روی عرش آسمان نشسته است استناد میکردند که تنها دلیل آن را میتوان به علت فاصله گرفتن از مفسرین واقعی قرآن که همان ائمه اطهار بودند، دانست.

تکفیری بودن

تکفیری بودن

یکی دیگر از مولفه های روشنفکری دینی، غربی تکفیر سایر مذاهب اسلامی بود، یعنی هر دین و مذهبی غیر از خودشان را کافر میدانند تا اینگونه زمینه برای عدم تفاهم بر مسائل دینی و به تبع آن جنگ های داخلی فراهم شود و روشنفکران ضد دینی بتوانند این خشونت ها و عدم وحدت را دست مایه تخریب دین و علما قرار بدهند.

مثلا در زمینه بهاییت:

حسین علی بهاء: هر کس از این مشرب و رودی که از من جریان دارد ننوشد، توحید را نفهمیده و مشرک است.

در زمینه وهابیت:

محمد بن عبدالوهاب مینویسد : اسلام کسى پذیرفته نیست مگر اینکه از کسانى که به وساطت صالحان معتقد هستند بیزارى بجوید و آنان را کافر به شمارد.

سیاسی نبودن

جالب اینکه یکی از ویژگی های این فرقه ها این است که نه تنها علیه غرب و استعمار موضعگیری نمیکنند بلکه مواضع کاملا موافق با آنها نیز دارند

ابزارهای نفوذ سبک زندگی غربی

نظر شما برای ما ارزشمند هست