حوزه قلب قالب هنر
هنر سبک زندگی اسلامی و غربی دو جریان مخالف یکدیگرند یکی مبتنی بر نفس مطمئنه و دیگری مبتنی بر نفس اماره. هنر غربی در راستای نفس اماره و هنر اسلامی در راستای نفس مطمئنه است. اگر سه موضوع از هنر و رسانه غرب گرفته شود، هنر آنها پوچ میشود.
که هر سه درخواست نفس اماره است. نفس اماره از ما میخواهد که لذت ببریم، غفلت کنیم و سرگرم شویم و هر سه در هنر غرب وجود دارد.
اما هنر اسلامی نفس مطمئنه را تحریک میکند. اگر یک نقاشی یقین، تفکر و معنویت انسان را بالا ببرد یک هنر اسلامی است. یک سوال میتوان مطرح کرد که چرا هنر اسلامی در قالب محراب و گنبد است؟ محراب هم از لحاظ لغوی، هم ظاهری و هندسی حاوی پیام است محراب به معنی محل جنگ است.
یعنی کسی که وارد محراب میشود باید وارد جنگ با شیطان شود. شکل محراب و گنبد معنی آیه ( انا الله و انا الیه الراجعون ) را میرساند. این آیه کلیدیترین آیه و پیام در حوزه هنر اسلامی است.
حوزه قلب قالب هنر
در هنر اسلامی هنرمند به دنبال مکشوفات میرود و هنر غربی به سوی مشهودات میرود. به عنوان نمونه در اثر ظهر عاشورای استاد فرشچیان تصویر یک اسب و چند زن دیده میشود اما مصیبت، درد و غربت را که قابل به تصویر کشیدن نیست را ذهن میرساند. اما هنر غرب چیزی را که شما میبینید دقیق میکند. در حقیقت هنر غرب طبیعت گرایی (واقعیت) را فدای حقیقتگرایی میکند.
این هنر غربی وارد نقاشی، اسباب بازی، سینما، ساختمان و غیره شده است. برای نمونه اگر اسباب بازی ها را بررسی کنیم، متوجه میشویم در پشت هر اسباب بازی یک فرهنگ نهفته است. اسباب بازی ها از این جهت مهمترین ابزار دشمن است چرا که نسل آینده هر جامعهای را در برمیگیرد و کودک با اسباب بازی های خود همزادپنداری و شخصیت سازی میکند.
اگر میخواهیم یک کودک در آینده ۱۵ تا ۱۳ سال دیگر، یک زندگی آمریکایی یا غربی داشته باشد، هرآنچه را که در آینده نیاز دارد اکنون در قالب اسباب بازی برای او بسازیم که با آنها انس بگیرد و برای او نهادینه شود. این کودکان وقتی بزرگ شدند به دنبال این وسیله ها در بازار میگردنند.
در این عکس میبینیم که کمپانی های اسباب بازی تمام وسایل زندگی به موضوعات سبک زندگی غربی را کودکان تولید کرده اند.
یا در بحث معماری معماری غربی در اسباب بازی ها کاملا نشان داده شده است و کودکان دیگر تصویری جز این نوع از معماری، در ذهنشان وجود ندارد.
در این عکس میبینیم که معماری خاص غربی در قالب اسباب بازی به کودکان تزریق میشود. به گونهای که تنها معماری مورد پسند و ایده آل کودکان فعلی و بزرگ سالان آینده معماری غربی خواهد بود.
تفاوت معماری اسلامی و غربی در پوشیده بودن آن است. معماری اسلامی یک معماری پوشیده و عفت گراست و معماری غربی یک معماری برهنه است که از اول تا آخر خانه در نگاه اول مشخص است.
این اسباب بازی ها و تصویرها و معماری ها و انیمیشن ها کاری میکنند که در آینده اثری از عفت، مردانگی و حیا وجود نداشته باشد.
در این تصویر میبینیم که تمام ابزارهای تبرج و آرایش در قالب اسباب بازی برای کودکان مهیا شده است تا آرایش کردن به عنوان یک ضرورت زندگی به آنان منتقل شود .
در این تصویر که جلد وسایل آرایشی اسباب بازی است میبینیم که آرایش کردن زنان و کودکان برای مردان نیز بسیار عادی جلوه داده میشود.همینطور آنها طبع زیبا پسندی ما را نیز عوض کردهاند به گونهای که لب های درشت که زیبای آنچنانی ندارند را به عنوان زیبا معرفی میکنند و موجی از عمل های جراحی پروتز را به دنبال خود میآورند
این عکس عروسکی به نام برتز است که دارای لب‌های درشت می‌باشد.
همچنین میبینیم که در کارتون‌ها به مد، لباس و طراحی لباس بسیار اهمیت داده میشود و تاثیرات سوء آن در سال‌های آینده مشخص میشود.
این تصویر وظیفه، تحریک تبرج و خود نمایی با استفاده از مد و لباس را به عهده دارد. در حال حاضر طراحی مد، بارزترین مصداق هنر در جامعه غرب بحساب می‌آید.
یک شخصیت قهرمان پسر وجود دارد و این پسر دارای یک نیروی خارق العاده اما با خصوصیت‌های بد اخلاقی زیاد مثل فرار کردن از مدرسه، گستاخی، بی ادبی، تنبلی و غیره است. کودکان جامعه ما و دیگر جوامع با این شخصیت اصلی کارتون همزادپنداری میکنند و بعد از یک مدتی به شخصیتی با انواع ویژگی‌های بد شبیه بن‌تن تبدیل می‌شوند با این تفاوت که آن قدرت خارق العاده را ندارند و به این صورت به یک فرد بی‌اخلاق تبدیل می‌شوند. تبلیغات هم اثرات سوء کارتون‌ها و انیمیشن‌ها را دارند.
یکی از اثرات سوء کارتون‌ها این است که میبینیم در کارتون‌های دهه ۶۰ شمسی در کنار اکثر شخصیت‌های اصلی داستان‌ها یک حیوان خانگی وجود دارد و اکنون اثرات آن کاملاً در جامعه ما هویداست. وجود حیوانات در خانه‌ها عادی جلوه میکند.
حوزه قلب قالب هنر