Instagram telegram Eitaa

دوره های نفوذ بعد از رنسانس

دوره های نفوذ بعد از رنسانس

اکنون قصد داریم عواملی را بررسی کنیم که در یک دوره زمانی سبب پیروزی نسبی سبک زندگی غربی بر سبک زندگی پیشنهادی و سبک ( جامعه مدنی ) اسلامی شد. در واقع تمدن غرب از ابزارهایی استفاده نمود که توانست تمدن خود یعنی موضوعات سبک زندگی تابع آن را بر تمدن اسلامی غالب کند.

در ابتدا ضمن یک جمع بندی از بحث گذشته یک تقسیم بندی تاریخی را که روند بحث بر سر آن خواهد بود ارائه می دهیم.
دوره های نفوذ بعد از رنسانس

دوران قرون وسطی

دوران قرون وسطی

دورانی که غرب از آن به دوران تاریک حکومت کلیسا بر آن یاد می کند و تا قرن یازدهم میلادی به طول انجامید.

دوره جنگ های صلیبی

دوره ای که غرب به واسطه جنگ های صلیبی با سبک زندگی اسلامی آشنا شد و این آشنایی منشاء تحولات بزرگی در غرب شد این دوره را از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم میلادی می دانند.

کپیتالیسم یا سرمایه داری، سرمایه محوری یک نظام اقتصادی است که در آن پایه های یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از آن برای ایجاد و بهره مندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده می شود؛ که به این قانون، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته می شود؛ که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست .

معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمین ها، کارخانه ها و غیره می باشد. درآمد در این قانون حداقل دو شکل دارد: سود و دست مزد. سود عبارت است از آنچه که به خاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کرده اند، داده می شود.

در این قانون زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفاده مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی می پردازند .

در قانون سرمایه داری، سرمایه گذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمت گذاری و عرضه مواد و خدمات توسط تصمیم گیری هایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین می شود.

مشخصه ی بارز قانون سرمایه داری این است که تولید کالا در درجه اول برای کسب سود اقتصادی انجام می گیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسان ها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است .

دوره رنسانس

دوره ای که معلومات دینی، علمی و فرهنگ اسلامی و فرهنگ مسیحی با هم در آمیخته شدند و جرقه های شکوفایی غرب در عرصه های علمی و فکری رو به افزایش رفت و سرتاسر اروپا را فرا گرفت. این دوران از قرن سیزدهم میلادی تا شانزدهم میلادی می دانند.

دوره امپریالیسم

اما نقطه مهم و کلیدی در بحث فعلی ما از قرن شانزدهم به بعد است. از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم دوره امپریالیسم است.
( استعمار ) امپریالیسم یا همان به اصطلاح به معنی آباد کردن است. کشورهای اروپایی به نام آبادکردن ( عَمَرَ ) از ریشه بود چرا که تمدن ( برده گرایی ) کشورهای مختلف به آن کشورها لشکرکشی می کردند. اما در واقع در بطن کلمه استعمار غرب با نام امپریالیسم و آبادکردن وارد کشورها می شدند و افراد و امکانات آن کشور را به صورت برده در اختیار خود می گرفتند.

پول های بدست آمده از این راه خرج تشکیل بزرگ ترین نیروی دریایی شد تا از این طریق بتوانند به سایر کشورها وارد شوند و مردم آنجا را برده خود قرار داده و آنها را برای کار بر روی زمین های غصب شده می فرستادند، محصولات آن را برداشت می کردند، برای فروش به کشورهای دیگر می بردند و درآمدهای آنها را به جیب می زدند.

از سوی دیگر خبرهایی که از جاده ابریشم دریافت می کردند گویای اینبود که هند یک سرزمین رویایی است که دارای انواع پارچه ها، سبزه ها، ادویه جات وغیره است،

به همین دلیل به هند لشکرکشی کردند و در سال ۱۸۰۶ هند را به صورت کامل تسخیر کردند.
بعد از تسخیر مصر بخاطر رفت و آمد های زیاد و سریعی که به هند داشتند متوجه کشور چین شدند، اما کشور چین علی رغم مملو بودن از سرمایه های ناب برای آنان، کشوری بود که فتح آن کار آسانی نبود زیرا دیوار بزرگ چین مهمترین مانع برای فتح آن کشور بود و انگلیسی ها به راحتی نمی توانستند از این سرزمین رویایی بگذرند لذا با بررسی های متعدد یک طرح بسیار زیرکانه را اجرایی کردند و آن هم جنگ تریاک بود.

دوره مدرنیزاسیون

دوره مدرنیزاسیون

در طول دوره استعمار، استعمارگران متوجه شدند که در کشورها، تحرکات ضد استعماری در حال شکل گیری ست و این نشان دهنده این بود که یک فکر مشترک پشت همه این حرکات ضداستعماری ست و آن هم تشکیل جبهه های وطن دوستانه با هدف دفاع از منافع ملت ها بود.

تشکیل گروه های ضد استعماری با هدف دفاع از منافع ملی به معنای شکست بود لذا از قرن بیستم میلادی تاکنون و با گذشت از دوره امپریالیسم وارد دوره مدرنیزاسیون ( استعمار ) طرح فریب بزرگ شدند. این دوره با شعار ضرورت مدرن کردن کشورهای غیر مدرن بود. در واقع اگر کلمه مدرن شکافته شود به کلمه استحمار می رسیم.

در واقع غربیان به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند همچنان منافع خود را در کشورها در دست داشته باشند باید مردم آن کشور را دچار بهل و کودنی کنند و چه شعاری بهتر از مدنیزاسیون می توانست این فریب بزرگ را محقق نماید. پس می توان گفت که از قرن نوزدهم وارد دوره استحمار شدند و از سه ابزار که ما آن را مثلث خبیث می نامیم بنام مدرنیزاسیون استفاده کردند.

دوره های نفوذ بعد از رنسانس

نظر شما برای ما ارزشمند هست