Instagram telegram Eitaa

شاخصه های سبک زندگی غرب

شاخصه های سبک زندگی غرب

شاخص اول علم گرایی

یکی از مولفه های مهم در جامعه مدنی علمگرایی و پافشاری بر اصول علمی است. علمگرایی اگرچه یکی از مولفه های موفقیت انواع سبک زندگی جامعه غربی و نجات دهنده او از چنگال خرافات کلیسا بوده است. اما از طرف دیگر یکی از عوامل سقوط غرب به ورطه سیاه خداستیزی نیز میباشد.
قطعاً یکی از پیامدهای علمگرایی در غرب خداستیزی بود، به گونهای که فرانس بیکن ( مبدع بحث علم گرایی )تغییر به وجود آمده در علم قبل از رنسانس و بعد از رنسانس را اینگونه ترسیم مینماید که :

تا الان ما دنبال علم بودیم که به معرفت برسیم و بزرگی خدا را درک کنیم اما از این به بعد ما دنبال علمی میرویم که طبیعت را بدست خود بگیریم و آن را مدیریت کنیم.

آگوست کنت در یک تقسیم بندی خداستیزانه اعالم میکند : ادوار زندگی بشر به سه قسمت تقسیم می شود:

او در جای دیگری با صراحت هدف خود از این تقسیمبندی را اعلام میکند و میگوید : ( علم، پدر طبیعت را از شغل خود منفصل کرد و او را به محل انزوا سوق داد، در حالی که از خدمات موقت او اظهار تشکر کرد.)

شاخصه های سبک زندگی غرب

مثال خداستیزی

مثال خداستیزی

اگر چه سخنان بالا برای اثبات ادعای ما کافی است، اما برای شفافیت بیشتر تاثیر علمگرایی بر سراشیبی خداستیزی به طور مثال به بررسی علم نجوم میپردازیم : در اوایل دوره علمگرایی گالیله اعلام کرد که: (خدا انسان اول را خلق کرد و انسان اول با تولید نسل، انسان بعد را تولید کرد و غیره ) پیام این سخن این است که: خدا فقط در بوجود آوردن انسان اول شریک بوده است.

در قدمهای بعدی که سراشیبی علمگرایی تندتر شده بود، نیوتن گفت: ( با محاسباتی که انجام دادم فهمیدم که فاصله زمین و خورشید به یک اندازه میباشد اما مشاهدات نشان میدهد که این دو، زمانی دور و زمانی نزدیک میشوند و خدا آنها را را بوجود نیاورده و فقط بعضی وقت ها دست هدایت بر آنها میکشد.) و نهایتاً تیر خلاص را که همزمان میشود با سیطره کامل علمگرایی لاپلاس میزند و میگوید: (خورشید و زمین یکدیگر را تعدیل میکنند یعنی یک زمانی دور میشوند و زمانی دیگر نزدیک میشوند) و این یعنی، خداوند نه در بوجود آورن آنها و نه در هدایت کردن آنها نقشی ندارد.

شاخص دوم لذت گرایی

بعد از اینکه فالسفه غرب به این نتیجه رسیدند که تنها راه سعادت انسان، اومانیست یا همان انسان محوری است و هر سود و ضرری را تنها با گزارههای علمی میپذیرفتند، در زمینه های اخلاقی نیز انسان را تنها معیار تشخیص خوب و بد معرفی کردند.

به عبارت ساده تر اعالم کردند این انسان است که در این نظام خلقت میتواند بگوید چه چیزی برای انسان خوب یا بد است به طوری که بنتام اعالم کرد: (خوب یعنی خواستنی و بد یعنی نخواستنی)
این انتهای راه نبود زیرا دانشمندان غربی سعادت و خوشی انسان را تنها در غوطه وری در لذتهای دنیای ترسیم نمودند و اعلام کردند:

( هر گونه باید و نبایدی که مانعی بر سر راه بروز امیال غریزی انسان باشد، باید نفی شود.)

اگر چه لذت طلبی نیز یکی از راه های مقابله و نجات از دستورات غیر انسانی کلیسا و احترام به لذتهای انسانی بود اما قطعاً لذت طلبی بدون مرز و حدود یک سیر قهقرایی است که ابتدای آن مخالفت با دستورات الهی و انتهای آن تبدیل شدن انسان به یک حیوان خطرناک که هیچ امری برای او نشدنی نیست.

کما اینکه موج تصویب قانونی همجنس گرایی شد. که این قانون در حال در نوردیدن کشورهای غربی است و خود بهترین دلیل بر این ادعا است.

شاخص سوم سود طلبی

شاخص سوم سود طلبی

که یکی دیگر از مولفه هایی که از دل اومانیست و شعار انسان محوری خارج میشود سود طلبی است به همین جهت است میبینیم انسانهایی با موضوعات سبک زندگی غربی در زندگی خود در جامعه مدنی تنها به دنبال سود و درآمد و یا برتری مادی هستند.

در این سبک کارها تنها با میزان سودشان اهمیت پیدا میکنند، سود تنها دلیل انتخاب رشته تحصیلی، شغل و غیره است و از آنجایی که سودطلبی و قدرت طلبی با هم رابطه مستقیم دارند، به همان اندازه که سود طلبی در جامعه مدنی اهمیت دارد، قدرت طلبی نیز اهمیت دارد.

چرا که قدرت یا کلید رسیدن به سود است یا نتیجه سود طلبی .لذا میبینیم در انتخابات، هزینه هنگفت نامزدهای تبلیغاتی در غرب تنها با مولفه ضرورت سودگرایی و قدرتطلبی قابل توجیه است و گرنه چرا یک تاجر یا یک نماینده سیاسی حاضر است میلیاردها دلار برای پیروزی در انتخابات هزینه نماید، اگر چه این پدیده شوم در ایران نیز وجود دارد.

اما در ایران یک توجیه یا یک بهانه برای درست جلوه دادن وجود دارد و آن هم ادعای خدمت به خلق الله است. یعنی نامزدهای تبلیغاتی بعضیها به درستی و یا بعضیها به دروغ برای خدمت رسانی تبلیغات گسترده خود را توجیه مینمایند. اما تبلیغات نامزدها در غرب تنها با این شاخص قابل توجیه است. سود و قدرت مهمترین آرزوها و افق یک انسان با سبک زندگی غربی است.

موارد تعیین جایگاه هر فرد در جامعه مدنی

چرا که این دو مورد در تعیین جایگاه هر فرد در جامعه مدنی بسیار تاثیر گذار است. این شاخص نیز دقیقاً در مقابل شاخص عدالت در مدینه النبی قرار دارد چرا که معنی عدالت قرار گرفتن هرچیزی بر سر جای خودش است. در همین زمینه خمس و زکات به صورت خاص و انفاق و صدقه به صورت عام راه های تحقق عدالت و زمینه تحقق آن در جامعه میباشند.

ضمن آنکه اسلام برای آنکه عدالت اجتماعی ضربه نخورد در تمام مراحل کسب و خرج سود، عدالت را لحاظ مینماید. اما در جامعه مدنی، که نظام اقتصادی آن کپیتالیسم یا سرمایه داری است، قوانین مالی تنها به سود افراد صاحبان سرمایه بیشتر است و به همین دلیل است که میبینیم، فقیرترین انسانهای جهان در کشورهایی هستند که ثروتمندترین انسانهای جهان در آن کشور زندگی میکنند.
پس روشن گردید که بعد از رنسانس و متولد شدن نظریه جامعه مدنی در دانشگاه های غرب یک جنگ بزرگ، ایدئولوژیک اما مخفی بین دو تمدن غرب و اسلام به راه افتاد.

شاخصه های سبک زندگی غرب

نظر شما برای ما ارزشمند هست