شباهت بین دو گروه از مشرکان
اما چرا و چگونه این شباهت بین دو گروه از مشرکان در بازه زمانی بیش از هزار سال وجود دارد ؟ در پاسخ باید دانست که همه انسان ها در وجود خود غده ای سرطانی به نام غده فرعونیت دارند و باید به مبارزه با آن بپردازند، این غده که جمع الجمع همه رذایل اخلاقی از جمله خود پسندی، خود خواهی و خودبینی مذموم است گاهی در یک فرد یا یک خانواده یا یک جامعه و گاهی هم در انواع سبک زندگی ، پیشروی کرده و فرعون اتم زمان را محقق می کند، لذا فرعونیت همیشه تاریخ بوده است
اما شاید بتوان گفت که: بالاترین حد از فرعونیت در مشرکان این دو امت خواهد بود اما پاسخ به این سئوال که ( چرا بالاترین حد فرعونیت در این دو امت است) ؟ بر اساس نمودار تاریخ به نظر می رسد که هر کجا جریان حق بیشترین ظرفیت و استعداد برای تحقق اهداف الهی را داشته باشد،
طرف مقابل ان نیز به همان مقدار قدرت تخریب دارد، که قران با ( فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمین ) خطاب به قوم بنی اسراییل و همچنین با آیه ( وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس ) خطاب به امت پیامبر، استعداد و ظرفیت بالای این دو امت در تحقق اهداف الهی را نشان داده است، بنابراین طبیعی به نظر می رسد که در امتی که بالاترین ظرفیت و استعداد برای رسیده به اهداف خلقت را داشته باشد، شیطان نیز بیشترین تلاش را برای انحراف آن امت ها می کند و پروژه ای بهترین سرباز سازی را در آن امت ها دنبال می کند، که فرعون و فرعونیان نتیجه این پروژه می باشند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسىَ بِایَتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ إِلىَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُواْ سَحِرٌ کَذَّابٌ
ما موسى را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم بسوى فرعون و هامان و قارون؛
ولى آنها گفتند: او ساحرى بسیار دروغگو است!
فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْحَقّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ اقْتُلُواْ أَبْنَاءَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ وَ اسْتَحْیُواْ نِسَاءَهُمْ وَ مَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فىِ ضَلَلٍ
و هنگامى که حقّ را از سوى ما براى آنها آورد، گفتند: (پسران کسانى را که با موسى ایمان آورده اند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید) امّا نقشه کافران جز در گمراهى نیست (و نقش بر آب مىشود).
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونىِ أَقْتُلْ مُوسىَ وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ إِنىّ أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فىِ الْأَرْضِ الْفَسَادَ
و فرعون گفت: (بگذارید موسى را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد) زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند )
(غافر۲۳تا۲۶)
بررسی دقیق تر آیات فوق الذکر و همچنین لزوم قاعده شناسی، اندیشکده سبک زندگی را بر آن داشته است که آیات را به امید تحلیل بهتر بر اساس تابلوی ها تشریح کند که آیات فوق در تابلوی ذیل به صورت نموداری تقدیم شده است.
شباهت بین دو گروه از مشرکان
بیان گردیدکه آیات در تابلو های تاریخ موضوعات سبک زندگی، با دو سرفصل کلی ملکوت و ملک ارائه می شود که در بخش ملکوت آیاتی قرار می گیرند که به دنبال بیان مطالب علمی هستند و در حال خبر دادن از یک مطلب علمی می باشد اما در بخش ملک، آیات در صدد بیان مطالب عملی بوده که عرصه تحقق آنان عالم هستی می باشند و پیامبر و هر انسانی دیگری می تواند آن را با بررسی و تجربه اثبات کند.
در اثر عمل به صحیح به دستورالعمل های ملکوتی در عالم هستی شاهد تحقق حیات طیبه و در مقابل عدم عمل به آن دستورات، حیات خبیثه را محقق می کند که در هر دو صورت می توان قواعد بسیار ارزنده را عبرت گرفت و زندگی امروز را بر اساس آنها بنا نمود.
در بخش ملکوت خداوند می فرماید : موسی را با آیات روشن و دلایل متقن فرستاده ایم، که این دلایل برای اقناع هر انسان آزاده ای کافی است. اما اینکه فرق بین آیات و سلطان چیست ؟ با توجه به نظرات مختلف بزرگان تفسیری جواب روشنی نمی توان داد،
اما آنچه از آیات دیگر قرآن استفاده میشود این است که( سلطان مبین ) معمولا به معنى دلیل روشن و محکمى است که باعث سلطه آشکار میگردد، چنان که در آیه ۲۱ سوره نمل در داستان سلیمان و هدهد میخوانیم سلیمان میگوید: هدهد را نمیبینم، او چرا غائب شده
من او را کیفر سختى خواهم داد، یا او را ذبح میکنم و یا ( سُلْطانٍ مُبِینٍ ) (دلیل روشن) براى غیبت خود بیاورد .
همچنین کلمه ( آیات ) نیز کرارا در قرآن به معنى معجزات آمده است. به هر حال آنچه مهم است آنکه حضرت موسى(ع) مجهز به منطق عقل بود، و در کنار آن نیز کارهاى خارق العادهاى که نشانه ارتباط او با عالم ما وراء طبیعت بود انجام میداد.
در بخش ملک آیات به معرفی مخاطبان ارسال حضرت موسی و اهبردهای مبارزه انها با پیامبرشان می پردازد که بسیار می تواند آموزنده می باشد.
همانطورکه در آیات مشاهده می شود، خداوند با کلمه الی مخاطبان حضرت موسی را به روشنی معرفی می کند.
این مخاطبان در ادامه آیات سه نفر (فرعون) و ( هامان ) و ( قارون ) می باشند ولی در آیات دیگر و با تجربه روشن شده است که یک نفر دیگر با آنها اضافه می شود و آن هم ( سامری ) می باشد، اما چرا در این آیه نام سامری نیامده است ؟ روشن می باشد که او در اتخاذ سیاست های و راهبردهای فرعونی که در ادامه آیه خواهد آمد، شریک نبوده و در اثر انحراف عملی و نداشتن تقوا به مجموعه انها اضافه شده و در اجرای سیاست ها به انها کمک نموده است.
اما در تطبیق این بخش از آیه با زمان فعلی باید گفت که ، افراد نام برده هر کدام نماد یک جریان و گروه می باشند، که با بررسی بیشتر می توان دریافت که در حال حاظر مشغول فعالیت هستند.
شباهت بین دو گروه از مشرکان